افرادی که اغلب در کودکی مورد تحقیر قرار میگیرند، معمولاً این ویژگیها را دارند
بهعنوان فردی که در آبهای دشوار دوران کودکی که با انتقادات و تحقیرهای مکرر مشخص شده است، گذر کردهام، میتوانم از تجربه شخصی به شما بگویم که چنین تربیتی میتواند در ویژگیهای خاصی ظاهر شود که ما در بزرگسالی رشد میکنیم.
چنین تجربیاتی، اگرچه چالش برانگیز است، اما اغلب شخصیت و نحوه تعامل ما با جهان را شکل می دهد. در واقع، هشت ویژگی مشترک وجود دارد که معمولاً در افرادی که اغلب در طول سالهای شکلگیری خود کمکم شدهاند ظاهر میشود.
در این مقاله از سایت سرگرمی روز ، ما به بررسی این هشت ویژگی - نتیجه مستقیم انتقادات مداوم دوران کودکی - خواهیم پرداخت که تصویر روشنی از تظاهرات آنها در زندگی روزمره ارائه می دهد.
هدف ما کلیشهسازی یا برچسب زدن نیست، بلکه روشن کردن این رفتارها است و به کسانی که با آنها ارتباط دارند کمک میکنیم خودشان را بهتر درک کنند و در صورت نیاز به دنبال حمایت مناسب باشند.
1) بیش از حد انتقاد از خود
اولین خصیصه ای که اغلب در بزرگسالانی که اغلب در کودکی مورد تحقیر قرار می گرفتند ظاهر می شود، تمایل به انتقاد بیش از حد از خود است.
این درونیسازی انتقادهای دریافتی در دوران کودکی است و اغلب در یک صدای درونی بیش از حد و بیامان ظاهر میشود که هر اقدام، تصمیم و فکری را بررسی میکند.
بزرگ شدن با تحقیرهای مداوم می تواند افراد را به پیش بینی انتقاد شرط کند.
در نتیجه، ممکن است عادت به انتقاد از خود داشته باشند تا «دیگران را به خاطر آن شکست دهند». این اغلب منجر به کمال گرایی می شود، یک انگیزه بی امان برای اجتناب از اشتباه کردن یا نشان دادن هرگونه ضعف درک شده.
گوش کن: کمال گرایی؟
این چیزی نیست جز یک سراب، سایه ای زودگذر که هر چقدر هم که آن را تعقیب کنی از میان انگشتانت می لغزد. حفظ استانداردهای بالا چیز خوبی است زیرا شما را به هدف گذاری بالاتر و سخت تر کار کردن سوق می دهد.
اما وقتی کمال را سرلوحه و مرکز هر معیاری که برای خود تعیین میکنید قرار دهید، استرس و اضطراب زیادی را برای خود آماده میکنید.
۲) مشکل در ایجاد و حفظ روابط
دومین ویژگی که معمولاً در بزرگسالانی که اغلب در کودکی مورد انتقاد قرار می گرفتند، ظاهر می شود، مبارزه برای ایجاد و حفظ روابط سالم است.
این مبارزه می تواند از عوامل مختلفی ناشی شود، از جمله اعتماد به نفس پایین، ترس از طرد شدن، و مشکل در اعتماد به دیگران.
عزت نفس پایین محصول جانبی رایج انتقاد دوران کودکی است.
کسانی که عزت نفس پایینی دارند اغلب احساس می کنند ارزش عشق یا شادی را ندارند، که می تواند مانع از توانایی آنها در ایجاد روابط نزدیک شود. آنها همچنین ممکن است برای ابراز نیازها یا مرزهای خود در روابط تلاش کنند که منجر به پویایی ناکارآمد شود.
به طور مشابه، ترس از طرد شدن می تواند مانع مهمی در ایجاد رابطه باشد.
اگر در کودکی مکرراً تحقیر میشوید، ممکن است در روابط بزرگسالان خود انتظار طرد شدن را داشته باشید. این ترس می تواند باعث شود شما از نظر عاطفی عقب نشینی کنید یا روابط را زودتر از موعد پایان دهید تا از آسیب احتمالی جلوگیری کنید.
3) حساسیت شدید نسبت به انتقاد
سومین ویژگی که معمولاً در بزرگسالانی که در کودکی با انتقاد مکرر مواجه میشوند مشاهده میشود، حساسیت بالا به نقد است.
این مانند یک زخم عاطفی است، جایی که حتی بازخوردهای خوب می تواند زخم های قدیمی را دوباره باز کند و خاطرات منفی گذشته را تحریک کند.
این حساسیت مفرط می تواند پذیرش بازخورد را دشوار کند، حتی زمانی که قرار است کمک کند. همچنین ممکن است به یک نگرش دفاعی منجر شود، زیرا ممکن است افراد انتقاد را به عنوان یک حمله به جای فرصتی برای بهبود ببینند.
این می تواند مشکلاتی را در روابط شخصی و حرفه ای ایجاد کند، جایی که بازخورد و انتقاد سازنده رایج است.
به یاد داشته باشید که انتقاد از اعمال یا رفتار شما ارزش شما را به عنوان یک شخص مشخص نمی کند. یاد بگیرید که بازخورد سازنده را از حملات شخصی جدا کنید و تشخیص دهید که همه اشتباه می کنند و زمینه هایی برای بهبود دارند.
4) رفتارهای مردم پسند
چهارمین ویژگی رایج در بزرگسالانی که اغلب در کودکی مورد انتقاد قرار می گرفتند، تمایل به رفتارهای خوشایند مردم است.
این ویژگی به عنوان یک مکانیسم دفاعی ظاهر می شود. با جلب رضایت دیگران و اجتناب از تعارض، افراد ممکن است احساس کنند می توانند از خود در برابر انتقاد و طرد بیشتر محافظت کنند.
خوشنودی مردم می تواند به طرق مختلف ظاهر شود، از جمله سرکوب نیازهای خود برای سازگاری با دیگران، موافقت با دیگران حتی زمانی که مخالف هستید، یا از راه خود برای خوشحال کردن دیگران به بهای رفاه خود خارج شوید.
این رفتار اغلب از ترس ناامید کردن دیگران و احساس گناه یا اضطراب ناشی می شود.
در حالی که با ملاحظه و متفکر بودن یک ویژگی مثبت است، رضایت دائمی مردم می تواند منجر به رنجش، فرسودگی شغلی و از دست دادن هویت شخصی شود.
کلید این است که میل به راضی کردن دیگران را با نیازها و مرزهای خود متعادل کنید.
5) مشکل در بیان احساسات
پنجمین خصیصه ای که اغلب در بزرگسالانی که اغلب در دوران کودکی آنها را نادیده می گیرند، بروز می کند، مشکل در بیان احساسات است.
این ناشی از ترس از واکنش های منفی یا قضاوت دیگران است که منجر به تمایل به سرکوب یا پنهان کردن احساسات می شود.
چنین افرادی ممکن است در اوایل آموخته باشند که ابراز احساسات واقعی خود منجر به انتقاد یا اخراج می شود. این می تواند منجر به سرکوب عاطفی شود، جایی که آنها احساسات خود را به جای ابراز آشکار آنها مهار می کنند.
متأسفانه، این سرکوب می تواند در طول زمان منجر به کاهش آگاهی و درک عاطفی شود. همچنین می تواند منجر به مشکلاتی در مدیریت احساسات شود که می تواند بر سلامت روان و روابط بین فردی تأثیر بگذارد.
6) میل به کنترل و قابل پیش بینی بودن
آیا تا به حال متوجه شده اید که چگونه به نظر می رسد برخی از بزرگسالان همه چیز در مورد کنترل و قابل پیش بینی بودن هستند؟
خب، این احتمال وجود دارد که آنها در آن روز مورد انتقادهای زیادی قرار گرفته باشند. انگار دوران کودکی آنها یک ترن هوایی از عدم قطعیت بود، بنابراین اکنون همه آنها به دنبال ثابت و قابل پیش بینی نگه داشتن همه چیز هستند.
منطقی است، درست است؟
وقتی زندگی به شما یک توپ منحنی می اندازد، طبیعی است که بخواهید به هر ثباتی که می توانید پیدا کنید چنگ بزنید.
در یک محیط غیرقابل پیشبینی، این افراد ممکن است سعی کنند کنترل خود را تا جایی که ممکن است ایجاد کنند تا احساس ایمنی و قابل پیشبینی ایجاد کنند.
در حالی که چسبیدن به کنترل ممکن است باعث شود ما احساس کنیم که ارباب جهانمان هستیم، زندگی در پرتاب توپهای منحنی سریعتر از آنچه میتوانیم بگوییم «برنامهریزی» مهارت دارد.
بنابراین، بیایید کنترل خود را بر آن صفحهگسترده رنگبندی شده زندگی شل کنیم و هرج و مرج غیرقابل پیشبینی را با آغوش باز در آغوش بگیریم. به هر حال، بهترین ماجراجوییها اغلب با یک چرخش اشتباه یا یک پیچش داستانی غافلگیرکننده آغاز میشوند.
7) انگیزه قوی برای موفقیت و موفقیت
هفتمین خصیصه ای که معمولاً در بزرگسالانی مشاهده می شود که در کودکی اغلب مورد انتقاد قرار می گرفتند، انگیزه قوی برای موفقیت و موفقیت است.
این خصیصه اغلب به عنوان راهی برای اثبات خود و به دست آوردن تایید یا اعتباری که در دوران کودکی وجود نداشت ظاهر می شود.
چنین افرادی ممکن است به موفقیتهای بالایی دست یابند و دائماً در تلاش برای برتری در شغل یا فعالیتهای شخصی خود باشند. این تلاش بی وقفه برای موفقیت، اگرچه تحسین برانگیز است، گاهی اوقات می تواند به یک وسواس تبدیل شود و فضای کمی برای آرامش یا لذت بردن از لذت های ساده زندگی باقی بگذارد.
در اینجا یک یادآوری وجود دارد: تلاش برای موفقیت مانند تعقیب یک رنگین کمان است - همیشه در انتها به دنبال آن گلدان طلا باشید.
اما فراموش نکنیم که زندگی چیزهای بیشتری جز بالا رفتن از نردبان شرکت یا دست زدن به آن تبلیغ رویایی دارد.
در حالی که جاه طلبی تحسین برانگیز است، ضروری است که اجازه ندهید چیزهای ظریف تر را تحت الشعاع قرار دهد - مانند تماشای برنامه مورد علاقه خود، افراط در خوردن یک پیمانه بستنی، یا گذراندن زمان با کیفیت با عزیزان.
8) ترس از شکست
آخرین ویژگی که اغلب در بزرگسالانی که در کودکی سرکوب شده اند ظاهر می شود، ترس عمیق از شکست است.
این ترس اغلب ریشه در انتقادات و بازخوردهای منفی دارد که در طول سالهای شکلگیری دریافت کردهاند و به این باور منجر میشود که شکست غیرقابل قبول است و باید به هر قیمتی از آن اجتناب کرد.