چرا مردان کم سن علاقه به زنان مسن پولدار دارند؟ | جذابیت ازدواج مردان مجرد بدون پشتوانه مالی با زنان مسن پولدار

ازدواج مردهای جوان با زن‌های میانسال پدیده نوظهوری نیست. اما باوجود مخالفت خانواده‌ها روزبه‌روز شایع‌تر می‌شود. نگاه جامعه به ‌این پدیده، نگاه مثبت و خوش‌بینانه‌ای نیست و هنوز هم که هنوز است با مقاومت روبه‌رو می‌شود.

کدخبر : 20781
سایت سرگرمی روز :

آدم ها بعد از سن 35 سالگی سرشار از جوانی می‌شوند. خیلی از زن‌ها تا قبل از این سن، برای طلاق اقدام می‌کنند و می‌گویند ما به مرد هیچ احتیاجی نداریم و دیگر ازدواج نمی‌کنیم

در میزگرد همشهری مثبت، دکتر بهنام اوحدی روانپزشک ، دکتر افسر افشار نادری جامعه‌شناس، دارای دکترای مدیریت فرهنگی و عضو گروه مطالعات خانواده دانشگاه تهران و دکتر صمیمی اردستانی روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی نظرشان را در رابطه با ابعاد روانی و جامعه‌شناختی این مساله بیان کرده‌اند.

سوال: از اینجا شروع ‌کنیم که به نظر شما چه عواملی باعث گرایش یک مرد جوان به زنی میانسال می‌شود؟

دکتر اوحدی:

کم داشت‌ها در دوره رشدی – پرورشی کودک‌ می‌توانند بستر مناسبی برای این قضیه‌ایجاد کند؛ به عنوان مثال مادری پسرش را به شکلی غیر منطقی به خودش وابسته می‌کند؛ یعنی بیش از حد معمول به او توجه می‌کند. همه نیازهای مالی و عاطفی‌اش را تامین می‌کند. اجازه نمی‌دهد کسی به پسرش از گل نازک‌تر بگوید. محیط امنی را می‌سازد که درآن همه چیز به نفع پسر و در خدمت آسایش اوست. این پسر در انتخاب همسر، سراغ کسی می‌رود که خدمات مادر را به او ارائه کند و نگذارد آب توی دلش تکان بخورد.

از طرفی دیگر مادری رفتار خوب و درستی با پسرش ندارد، در ریز‌ترین و جزیی‌ترین امور شخصی‌اش دخالت می‌کند، اجازه نمی‌دهد برای زندگی خودش تصمیم بگیرد، دائم از او انتقاد می‌کند و با تمام قوا می‌خواهد سرکشی‌های پسر را سرکوب کند. این بار هم پسر، زنی را برای همسری انتخاب می‌کند که از خودش مسن‌تر باشد. حتی زنی از نسل مادر. چرا که می‌خواهد به مادر ثابت کند زنان هم سن یا هم نسل مادر، او را پذیرفته‌اند.

معمولا زنان میانسال زنان موفقی هستند. سال‌ها کار کرده‌اند و از موقعیت مالی و پایگاه اجتماعی هم برخوردارند. پسر با این کار می‌خواهد بگوید آنها طوری قبولش دارند که حاضرند عمری را با او سپری کنند.امروزه تعداد زیادی از مادران در رابطه با فرزند پسرشان دچار یکی از این حالت‌های افراطی می‌شوند. دوران سه تا پنج سالگی مقطع حساسی است و بر خلاف این تصور غلط که مساله هویت در دوره نوجوانی اهمیت پیدا می‌کند، بخش عمده هویت افراد در این دوره شکل می‌گیرد و در نوجوانی به اوج خودش می‌رسد.

دکتر افشار نادری:

البته‌این موضوع فراوانی ندارد. قرن‌هاست مردها با زن‌هایی ازدواج می‌کنند که 20، بلکه 30 سال از خودشان کوچک‌تر هستند و ما هیچ وقت نمی‌پرسیم چرا! آن قدر این مساله عادی به نظر می‌رسد که هیچ کس در پی تحلیل عقده‌های روانی نیست؛ مثلا یکی از هنرپیشه‌های اروپایی در سن 80 سالگی با یک دختر 20 ساله ازدواج کرده بود. چند سال بعد رسانه‌ها نشان می‌دادند که چطور این زن جوان از پیرمرد که بیمار بود، پرستاری می‌کند. وقتی علت را جویا شدند، زن جوان به سادگی گفت که من عاشق این مرد هستم. یک عامل مهم در این میان به دست فراموشی سپرده شده است. آن هم عشق است. خیلی از این ازدواج‌ها به خاطر عشق صورت می‌گیرد. عشق هم که سن و سال نمی‌شناسد.

دکتر صمیمی:

مهم‌ترین عامل دخیل در این مساله، احساسات است. دوره جوانی دوره اوج احساسات است. تصمیمات بیش از آنکه منطقی و بر پایه استدلال باشند متاثر از عواطف هستند. در ازدواج‌های نامتعارف ممکن است فرد صرفا برای به‌دست آوردن طرف مقابل چشم بر مشکلات و موانع ازدواج ببندد. والدین جوان‌ها این جور مواقع می‌گویند: «پسر یا دخترمان جوان است. احساسات کورش کرده».

سوال: جامعه چه نقشی در پر رنگ‌تر یا کم رنگ‌تر شدن این پدیده بازی می‌کند؟

دکتر اوحدی:

متاسفانه در جامعه ما مهارت‌های زندگی نه به دخترها و نه به پسرها آموزش داده نمی‌شود. حالا در این مورد خاص دختری بیست و چند ساله را تصور کنید که تا چند ماه دیگر دندانپزشک می‌شود و شاگرد اول دانشگاه است اما نمی‌داند در صورت لزوم چطور باید یک نامه اداری بنویسد. تا به حال یک بار قبض آب و برق را نپرداخته است. به طور کلی نمی‌تواند حق خودش را از جامعه بگیرد. دائم باید کسی مراقب او باشد تا صدمه نبیند. بعضی پسرها فکر می‌کنند چرا با دخترهایی ازدواج کنیم که نمی‌توانند گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند. پس‌ترجیح می‌دهند با زنی که رشد شخصیتی پیدا کرده است و از پس زندگی و مشکلات آن بر می‌آید، زندگی کنند. کسی که یار شاطر باشد نه بار خاطر.

دکتر افشار نادری:

دخترهای امروز جامعه ما الگوی مشخصی برای زندگی‌شان ندارند. آنها در دانشگاه تحصیل می‌کنند. شغل پیدا می‌کنند. فشار غیر مستقیم جامعه به آنها می‌گوید که باید شوهر کنند که اگر این کار را نکنند، از طرف دوستان و اطرافیانشان مورد تمسخر قرار می‌گیرند. زندگی سنتی را جدی نمی‌گیرند و با تمام قوا با آن مبارزه می‌کنند اما موقع ازدواج که می‌رسد مهریه بالایی را مطالبه می‌کنند. کسی که تا به امروز ادعای مدرن بودن را داشته درست موقع ازدواج از الگوهای سنتی تبعیت می‌کند آن هم در شرایطی که بر خلاف زن سنتی درآمد مستقلی دارد. بعد از ازدواج هم زیر بار خانه‌داری نمی‌رود. استدلال خیلی از پسرها برای ازدواج با زنان بزرگ‌تر از خودشان همین است؛ آنها همسر هم سنی را نمی‌خواهند که نه خانه‌دار است که وقتی خسته از کار روزانه به خانه بر می‌گردند، محیط گرم و آرامی را برایشان فراهم کرده است نه یک زن مدرن است که توقعات زن مدرن را داشته باشد و هزینه‌های آنچنانی روی دستش نگذارد.

زن‌ها هر چه بیشتر به عقب برمی‌گردیم، کم توقع‌تر و سازگارتر هستند. پس پسر جوان می‌رود و یک زن میانسال را که به الگوی سنتی و موفق شبیه‌تر است، انتخاب می‌کند. پیش‌بینی جامعه‌شناس‌ها می‌گوید که متاسفانه در آینده جامعه‌ای خواهیم داشت با زن‌های تحصیلکرده پر مدعا و مردانی بی‌سواد اما پولدار. در چنین جامعه‌ای ازدواج به حداقل خواهد رسید و اگر فکری به حال ازدواج‌های پایدار نکنیم، دچار بی‌نظمی غیرقابل مهاری خواهیم شد. چیزی درباره شوک آینده شنیده‌اید؟ در آینده ما فقط بچه‌های آزمایشگاهی را به تایید خواهیم رساند. بچه‌ها به هم پز خواهند داد که خواهر و برادر آزمایشگاهی دارند و اگر کسی خواهر و برادر خونی و طبیعی داشته باشد مورد عجیبی خواهد بود و مورد تمسخر قرار خواهد گرفت.

سوال:خیلی‌ها شرایط اقتصادی را در بروز چنین پدیده‌ای دخیل می‌بینند. نظر شما چیست؟

دکتر اوحدی:

البته شرایط نابسامان اقتصادی یکی از عوامل موثر در این امر است. شما با رانندگان تاکسی اگر صحبت کنید، می‌بینید که شمار زیادی از آنها صاحبان کارگاه‌ها و گاهی کارخانه‌دار بوده‌اند که از 20 نفر گرفته تا 1500 کارگر و کارمند داشته‌اند. اما ورشکست شده‌اند و برای امرار معاش چاره‌ای جز مسافر کشی و کار در تاکسی تلفنی ندارند. یک جوان تازه فارغ‌التحصیل شده که دیگر جای خود دارد. خودش که هیچ مال و مکنتی ندارد.

از طرفی آن‌قدر فشارهای اقتصادی شدید هستند که فکر می‌کند اگر بخواهد با دختری هم سن خودش ازدواج کند باید مسؤولیت تامین مخارج و هزینه‌های او را هم به دوش بکشد. این طور می‌شود که به فکر ازدواج با زنی با وضعیت مالی بهتر می‌افتد. زن‌ها اوضاعشان خیلی بهتر از مردهاست. استخدام زن‌ها طی چند سال اخیر به چند دلیل زیاد شده است. اولویت با خانم‌هاست چون آنها منضبط‌ترند، از کار نمی‌دزدند، توقع حقوقی به نسبت کمتر از مطالبات مردها را دارند، در عین حال که برای آینده‌شان برنامه‌ریزی می‌کنند، ولخرجی نمی‌کنند، اهل پس‌انداز کردن هستند، وام می‌گیرند و خانه و ماشین می‌خرند و زندگی مستقلی را برای خودشان می‌سازند.

دکتر افشار نادری:

شرایط اقتصادی هم یکی دیگر از عوامل است. اما با توجه به نقش خانم‌ها در خارج از خانه و اینکه معمولا دارای شغل و در آمد هستند، این احتمال بالا می‌رود که مردی به خاطر ثروت یک زن حاضر به ازدواج با او شود.

از سویی دیگر، یک زن میانسال چطور می‌پذیرد که با مردی که از خودش خیلی کوچک‌تر است ازدواج کند؟

دکتر اوحدی:

از عهد باستان تا به امروز مردها همه چیز را با پول می‌خرند. گاهی زنی که در جایگاه مردانه قرار گرفته و دارای قدرت است هم همین کار را می‌کند. با ازدواج با یکی جوان‌تر از خودش زیبایی و نیروی جوانی او را می‌خرد. زن‌ها _ خلاف تصور رایج _ بعد از سن 35 سالگی سرشار از جوانی می‌شوند. خیلی از زن‌ها تا قبل از این سن، برای طلاق اقدام می‌کنند و می‌گویند ما به مرد هیچ احتیاجی نداریم و دیگر ازدواج نمی‌کنیم. اما وقتی به سنین میانسالی می‌رسند، فشارهای جسمی را احساس می‌کنند. نکته دیگر اینکه نمی‌شود هیجان‌خواهی را نادیده گرفت. شخصیت دو جزء دارد؛ سرشت و منش. سرشت کاملا ژنتیکی است.

از لحظه‌ای که نطفه بسته می‌شود، به وجود می‌آید و از چهار جزء تشکیل می‌شود؛

1. تازه خواهی و تنوع طلبی.

2. پاداش مداری.

3. پشتکار و سختکوشی.

4. مقابله با آسیب‌ها.

منش هم سه جزء دارد و رشدی و پرورشی است:1. همکاری. 2. خودفراروی3 خود راهبری.

دکتر صمیمی:

می‌تواند علل مختلفی داشته باشد. اما به نظر من باز هم عاطفه عاملی موثر است. درست است که گفتیم دوره جوانی احساسات در اوج خود هستند اما نه به‌این معنا که یک میانسال خالی از احساس است و همه تصمیمات زندگی‌اش مبتنی بر عقل است. خلأهای عاطفی و وابستگی‌های عاطفی ممکن است فرد را در موقعیتی قرار دهد که چنین تصمیمی بگیرد.

دکتر افشار نادری:

نباید با دید بدی به‌این موضوع نگاه کرد. آنها هم ممکن است مثل بقیه ازدواج‌های معمولی شرایط را بررسی کنند و دست به ازدواج بزنند. شاید آن مردها که قرار است همسران خانم‌های میانسال شوند دارای امتیازات و ویژگی‌های مثبتی هستند که یک زن می‌پذیرد نگاه‌های سنگین جامعه را تحمل کند و دست به‌این ازدواج بزند.

زن سن بالا

زن سن بالا

سوال: آقای دکتر اوحدی، تیپ‌های شخصیتی خاصی از زنان دست به چنین ازدواج‌هایی می‌زنند؟

دکتر اوحدی:

بله، زن‌هایی که شخصیت خودشیفته دارند. آنها خود را مرکز اتفاقات جهان می‌دانند و به زیبایی خودشان بسیار اهمیت می‌دهند. حتما دیده‌اید خانم‌هایی را که به محض ورود به دهه 40 زندگی‌شان بیشتر ورزش می‌کنند. مراقب تناسب اندام خود هستند. دائما رژیم می‌گیرند، با کرم‌های جور واجور از پوستشان مواظبت می‌کنند و حاضر نیستند با پیری کنار بیایند. پیوستن به یک مرد جوان باعث می‌شود تا روحیه‌شان بالا برود و دیگران هم مبادا این فکر را به مخیله‌شان راه بدهند که آنها دیگر کانون توجه نیستند. زن‌هایی با شخصیت نمایشگر هم همین عملکرد را دارند. قضاوت دیگران درباره آنها بسیار مهم است. وقتی با مرد جوان، رشید و زیبایی در خیابان راه می‌روند، می‌خواهند نظر دیگران را جلب کنند و به آنها ثابت کنند که به قدری جذاب و زیبا هستند که مردجوانی که می‌توانست با زن جوان‌تر و شاداب‌تر از او ازدواج کند، او را انتخاب کرده است.

سوال:وقتی از عشق صحبت می‌کنیم همه چیز مثبت و خوب است. اما آیا احتمال نمی‌رود که حتی با وجود عشق، اختلاف سنی بتواند خطر شکست ازدواج را بالا ببرد؟

دکتر افشار نادری:

اختلاف سنی همان‌قدر می‌تواند باعث شکست یک زندگی شودکه دیگر عوامل می‌توانند. اصولا توصیه ما ازدواج‌های همسالان است. قدیم، جامعه‌پذیری یک فرد از ابتدا تا به انتهای عمر به یک شکل ادامه پیدا می‌کرد. پدیده‌ای به اسم نو ناخواهی در زندگی‌شان جاری بود؛ به عبارت دیگر میلی به‌ایجاد تغییر در زندگی‌شان نمی‌دیدند. اگر دقت کرده باشید، پدر بزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها باوجود اصرار‌های نوه پنج ساله‌شان که به کامپیوتر وارد است، هیچ میلی به نشستن پای کامپیوتر ندارند اما امروز این طور نیست. سرعت در هر بخشی از بخش‌های زندگی تعیین کننده است.

عوامل ایجاد سرعت رسانه‌ها هستند. تلفن، اینترنت و ماهواره با به روز کردن اطلاعات و داده‌هایش در هر دقیقه و ساعت، دنیای عجیبی را ساخته اند؛ به خاطر همین است که توصیه می‌شود کسانی که می‌خواهند با هم ازدواج کنند، متولد یک سال باشند. افراد، سال به سال با هم فرق می‌کنند؛ یعنی مثلا متولدین سال 60 با متولدین 62 به لحاظ روحیات و شرایط متفاوت هستند. اگر دو نفر بخواهند با هم زیر یک سقف زندگی کنند و دنیای هر کدام برای دیگری غریبه باشد، دیر یا زود زندگی‌شان به بن‌بست خواهد رسید. اما اختلاف سنی یک عامل قطعی و صددرصد برای شکست یک زندگی مشترک نیست.

اگر آن‌طور که تصور می‌شود، ازدواج‌هایی از این دست مثل میکروب باشند، سازگاری و عدم سازگاری بدن هر شخص است که او را بیمار می‌کند. ممکن است بدن کسی آن قدر قوی باشد که میکروب آسیبی به سلامتش نرساند. اما دیگری را از پا در بیاورد. در حقیقت ظرفیت خود افراد میکروب را خطرناک یا بی‌خطر می‌کند.

دکتر اوحدی:

اما من به عنوان یک روان‌شناس ازدواج هم سن را توصیه نمی‌کنم. اصلا برای ما سه سال بزرگ‌تر و سه سال کوچک‌تر همان هم سن تلقی می‌شود. به نظر من یک مرد می‌تواند با زنی 15 سال کوچک‌تر و 15 سال بزرگ‌تر از خودش ازدواج کند. همه چیز بستگی به سازگاری دو طرف دارد. پیش آمده که یک دختر 26 ساله با مردی 40 ساله ازدواج می‌کند و در کنار هم به خوبی زندگی می‌کنند. چون آن دختر می‌تواند در کنار همسرش صفحه‌های سنگی با صدای خش خش قمرالملوک وزیری گوش کند، با او فیلم‌های سیاه و سفید تماشا کند و از بازی همفری بوگارت و اینگرید برگمن لذت ببرد. مرد هم می‌تواند ساسی مانکن و تتلو گوش کند و فیلم‌های روز را در سینما به اتفاق همسرش ببیند.

دکتر افشار نادری:

البته به شرطی که ‌این تفاهم ساختگی و دروغین نباشد؛ یعنی وقتی طرفین می‌گویند که علایق مشترک دارند، تظاهر نکرده باشند. چون بعد از مدتی که عشق کم رنگ‌تر می‌شود، افراد به زندگی‌های طبیعی و پیشین خود باز می‌گردند. در این حالت خیلی زود اختلاف‌ها آشکار می‌شوند و در بیشتر موارد زندگی از هم می‌پاشد.

 

دکتر اوحدی:

اگر ازدواج‌های همسالان ایده‌آل بود که دادگاه‌های خانواده ‌این طور شلوغ نبودند.

دکتر افشار نادری:

این را هم در نظر داشته باشیم که جامعه ما یک جامعه در حال گذار است. آدم‌ها بسیار منزوی هستند. خارج از منزل، با محیطی خشک روبه‌رو هستند که عاطفه در آن نقشی بازی نمی‌کند. کسب منفعت مالی فرد را وادار می‌کند تا سخت کار کند اما وقتی به خانه می‌رود، نمی‌خواهد باز هم در محیطی عاری از محبت و عاطفه وقتش را بگذراند.

دکتر صمیمی:

در کنار صحبت‌های دوستان، این را هم اضافه کنیم که یک زن تمایل دارد تا در زندگی به کسی تکیه کند. یک زن هر قدر مستقل، به تکیه‌گاه احتیاج دارد؛ کی یک مرد می‌تواند تکیه‌گاه خوبی برای همسرش باشد؟ وقتی که از نظر رشد عقلی یا هم‌سطح با زن باشد، یا کمی رشدیافته‌تر. اما نمی‌شود قاعده مشخصی برایش تعریف کرد؛ ممکن است مردی آن قدر در زندگی تجربه کسب کرده باشد که حتی اگر سنش کمتر از زن باشد، در اداره مشکلات و مسایل جاری زندگی از او قدرتمند‌تر عمل کند.

سوال: در یک چنین ازدواج‌هایی، نظر خانواده‌ها روی زندگی زوج چه تاثیری می‌گذارد؟

دکتر افشار نادری:

زندگی مثل بازی فوتبال است. برای خودش قواعدی دارد که نمی‌توانیم نادیده‌شان بگیریم. طبیعتا ازدواج مردی با زنی بزرگ‌تر از خودش یک نابهنجاری تلقی می‌شود. اگرچه منع قانونی برای این کار وجود ندارد اما قوانین یا مکتوبند که قانون است و یا قوانین نانوشته‌اند و هنجار هستند. معمولا خانواده‌ها عکس‌العمل نشان می‌دهند. هیچ دلیل منطقی‌ای هم پشت مخالفتشان نیست. صرف غیرمتعارف بودن باعث ایجاد مخالفت می‌شود. اما گفتیم که جامعه ما فردگراست و کسی نمی‌تواند در برابر خواسته‌های فردی آن هم وقتی پشتوانه فکری ندارند، بایستد. پس پسرها خلاف نظر خانواده ازدواج می‌کنند.

دکتر اوحدی:

عقده اودیپی واژگون به‌این معناست که مادر و پدر فرزند به فرزندانشان وابسته هستند.

دکتر افشار نادری:

خانواده با فرزندش قطع رابطه می‌کند اما وقتی می‌بینند که زندگی فرزندشان در مسیر خوبی پیش می‌رود از مواضع خود کوتاه می‌آیند و اوضاع بهتر می‌شود. تا زمانی که بپذیرند.

سوال: فرزندان این ازدواج‌ها در آینده دچار مشکل می‌شوند؟

دکتر افشار نادری:

نه. چه مشکلی؟! مگر وقتی پدرها 20 سال از مادرها بزرگ‌تر بودند، بچه‌ها دچار مشکل خاصی می‌شدند؟ در این مورد خاص هم همین طور است. این بچه‌ها شاهد رفتار پدر و مادر خود هستند. اگر رابطه والدین با هم خوب نباشد، کودک آسیب می‌بیند. همان طور که کودک یک پدر و مادر همسن در صورت بروز اختلاف بینشان دچار مشکل می‌شود.

دکتر اوحدی:

اصلا مگر بچه هر روز شناسنامه پدر و مادرش را چک می‌کند؟ اتفاقا این مادرها دارای شخصیت‌های محکمی هستند و توانمندی بالایی در اداره امور و مشکلات از خود نشان می‌دهند. طبیعی است وقتی بچه مادرش را این طور می‌بیند از او درس می‌گیرد و تحسین‌اش می‌کند.

دکتر افشار نادری: تنها در یک صورت مشکلی برای این بچه‌ها پیش می‌آید؛ آن هم وقتی است که والدین خودشان دائم از اختلاف سنی‌شان حرف می‌زنند و آن را علنا به مسایل و مشکلاتشان مربوط می‌دانند.

دکتر صمیمی:

من ندیده‌ام تا به حال هیچ تحقیق مدونی در این باره انجام شده باشد اما دلیلی وجود ندارد که آن بچه‌ها با همسالان خودشان فرقی بکنند. پدر و مادر اگر در نقش‌های پدر و مادری موفق عمل کنند اهمیتی ندارد که اختلاف سنی پدر و مادر چقدر بشود. مگر در جامعه نمی‌بینیم مادرهایی را که بیست و چند ساله هستند ولی از الگوهای‌ تربیتی 50 سال قبل پیروی می‌کنند؛ بنا بر این بینش و شخصیت افراد مهم است.

 

آیا این خبر مفید بود؟
ارسال نظر: