تست شخصیت شناسی | تست خود شناسی
تست شخصیت شناسی | اگر تو محل کارت این رفتارو انجام میدی بدون همکارات ازت متنفرن
در زمینه کاری تان به خوبی فعالیت می کنید، اما چیزی وجود دارد که بین وضعیت کنونی تان و موفقیت های بیشتر فاصله انداخته است. این چیز ممکن است یکی از عادات رفتاری آزار دهنده خودتان باشد.
تست شخصیت شناسی یکی از روشهای شناختی است که برای تعیین ویژگیهای شخصیتی فرد استفاده میشود. در این تست، فرد با پاسخ دادن به سوالات مختلف، ویژگیهای شخصیتی خود را شناسایی میکند. تست شخصیتشناسی یک ابزار است که به کمک آن میتوانید خودتان و دیگران را به صورت عمیقتری بشناسید. در این تست، شما با پاسخ دادن به سوالات مختلف، به نحوه فکر کردن، رفتار و واکنشهای خود برای موقعیتهای مختلف پی میبرید. تست شخصیتشناسی میتواند به شما کمک کند تا بیشتر با خودتان آشنا شوید و نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید. همچنین، با استفاده از این تست، میتوانید اطلاعاتی درباره شخصیت دیگران نیز کسب کنید و در ارتباط با آنها بهتر و مؤثرتر عمل کنید. تست شخصیتشناسی معمولاً شامل سوالاتی درباره موضوعاتی مانند انواع شخصیت، نگرشها، ارزشها، افکار، روابط، رفتارها و غیره است. پاسخهای شما به این سوالات توسط نرمافزار یا متخصصین روانشناسی تجزیه و تحلیل میشود و گاهی اوقات توجیهی برای هر پاسخ نیز در نظر گرفته میشود. در کل، تست شخصیتشناسی یک ابزار مفید و جالب برای خودشناسی و ارتباط با دیگران است. با این حال، باید به این نکته توجه کنیم که این تستها فقط یک ابزار هستند و نمیتوانند شما را به صورت کامل توصیف کنند.
.
.
.
.
.
.
.
تست شخصیتشناسی یک روش ارزیابی است که به کمک آن میتوان شخصیت افراد را بررسی و تحلیل کرد. این تستها شامل مجموعهای از سوالات و وظایف هستند که با هدف رصد و پیگیری رفتارها، عقاید و ویژگیهای شخصی در نظر گرفته میشوند.تست شخصیتشناسی به منظور شناسایی نقاط قوت و ضعف شخصی، تشخیص جوانب مثبت و منفی و بررسی حدودی شخصیت فرد به کار میرود. این تستها به دلیل کاربری گستردهای که در محیطهای مختلف از آنها میشود، به عنوان یکی از ابزارهای مهم در حوزه روانشناسی شناختی شناخته میشوند.تست شخصیتشناسی به دو دسته تقسیم میشود: تستهای مستقیم و تستهای غیرمستقیم. تستهای مستقیم شامل سوالات و کوئیزهایی هستند که به صراحت از فرد سؤال میشود و در پاسخ به آنها، فرد باید عقاید و پیشفرضهای خود را اعلام کند. این نوع تستها به عنوان یکی از دقیقترین روشها در شناسایی شخصیت فرد شناخته میشوند.در کل، تست شخصیتشناسی به عنوان یک ابزار مفید و موثر در حوزه روانشناسی، به کار گرفته میشود. با استفاده از آن، بررسی شخصیت فرد و شناخت صحیح او قابل دستیابی است.تست شخصیت شناسی یکی از مهمترین و پرکاربردترین روشهای ارزیابی رفتار و شخصیت افراد است. این تستها اغلب توسط روانشناسان، کارشناسان رفتاری و سایر متخصصان به کار گرفته میشود و برای انجام آن، فرد باید به سوالات خاصی پاسخ دهد.عمدهی تستهای شخصیت شناسی به دو دسته تست های هنجاری و تست های پروژکتیو تقسیم میشوند. در تستهای هنجاری، سوالاتی از فرد پرسیده میشود که به نوعی به بررسی ویژگیهای مختلف شخصیت فرد میپردازد. در تستهای پروژکتیو، فرد به چالش کشیده میشود تا به صورت آزادانه نقاشی و یا تکمیل جملات معینی شده با رعایت یک سری قواعد و دستورالعملهای خاص، عکس العمل و واکنش شخصیتی خود را به تصویر بکشد.تست شخصیت شناسی به عنوان یک ابزار ارزیابی، در بسیاری از زمینههای مختلف استفاده میشود. به عنوان مثال، در صنایع مختلف از جمله صنعت فروش، مدیریت منابع انسانی، کارآفرینی، روابط عمومی، تحقیقات بازار، طراحی و تولید محصولات و ... استفاده میشود.
.
.
.
.
.
در زمینه کاری تان به خوبی فعالیت می کنید، اما چیزی وجود دارد که بین وضعیت کنونی تان و موفقیت های بیشتر فاصله انداخته است. این چیز ممکن است یکی از عادات رفتاری آزار دهنده خودتان باشد.
20 عادت غیر حرفه ای افراد موفق در محیط کاری
1. استفاده از کلمات «نه»، «اما» و «با این حال» هنگام آغاز صحبت
استفاده بیش از حد از این کلمات منفی که به طور غیرمستقیم بیان کننده این مفهوم است:«حق با من است. شما اشتباه می کنید».
اگر جمله خود را با «نه»، «اما» و «با این حال» یا هر چیز شبیه آن آغاز می کنید صرف نظر از لحن دوستانه شما و یا تعداد عبارات ملایم و دلربای شما در جملات که می خواهید تاثیر مثبتی بر دوستتان بگذارید، پیامی که دوست شما دریافت می کند این گونه می باشد:شما در اشتباهی… از آن لحظه به بعد گفت وگوی بین شما تبدیل به جنگی بی حاصل می شود و شما دیگر در حال تبادل نظر نیستید بلکه در تلاشید تا در این جنگ پیروز شوید.
2. برنده بودن بیش از اندازه
احساس نیاز برای برنده شدن، آن هم به هر قیمتی و در هر شرایطی. چه لزوم داشته باشد یا نداشته باشد یا کاملا بی مورد باشد.
برنده بودن بیش از حد ، رایج ترین مشکل رفتاری در میان افراد موفق است. میان رقابتی بودن و بیش از حد رقابتی بودن تفاوت وجود دارد، همچنین بین موفقیتی که به چشم می آید و هنگامی که به چشم نمی آید.
افراد موفق بارها و بارها مرز بین این دو را می شکنند. حس رقابت کم اهمیت نیست اما وقتی از این حس، برای به دست آوردن اهدافی استفاده می کنیم که ارزش تلاش کردن را ندارند، تبدیل به مشکل می شوند.
3. همه دنیا باهوش بودن ما را بدانند
احساس نیاز برای دیده شدن هوش ما در جمع دیگران.
به طور مثال اگر روزی منشی شما با یک سندی که نیاز به بررسی فوری دارد ، وارد اتاق شما می شود ، او از قبل نمی داند که چند دقیقه پیش از طریق همکارانتان از موضوع مطلع شده اید. چه کار خواهید کرد؟
اگر مانند اکثر مردم باشید راهی پیدا خواهید کرد تا به منشی تان بگویید یک قدم از او پیش هستید. ممکن است به سادگی بگویید:«این موضوع را از قبل می دانستم» یا با لحن تندتری بگویید:«چرا آسایش من را با این موضوع بهم ریختی؟» اما هر کدام را که انتخاب کنید ضربه ای را که نباید بزنید زده اید. اگر بتوانید به سادگی و با گفتن متشکرم آن را بگذرانید، کار درستی انجام داده اید.
آیا تاکنون توجه کرده اید که هرگاه فردی موضوعی را مطرح می کند که ما قبلا آن را شنیده ایم، نمی خواهیم به آن مطلب گوش دهیم. (یا با انگشتان دستتان بر روی چیزی می کوبید.)
4. قضاوت کردن دیگران
تمایل برای قضاوت کردن دیگران و محک زدن آن ها با توجه به معیارهای خودمان.
چنانچه در نمناک اشاره شده است اغلب مردم ، انتقاد شنیدن هرچند غیر مستقیم را دوست ندارند، به همین دلیل است که قضاوت کردن در مورد دیگران یکی از بدترین راه هایی است که موجب طرد کردن آن ها و موفقیت مان می شود. تنها نتیجه ای که می توان از قضاوت درباره تلاش و کمک دیگران انتظار داشت این است که آن ها دیگر به ما کمک نخواهند کرد.
5. احساس من بودن بیش از اندازه
اشتباهات خود را طوری جلوه می دهیم که گویی خوبی های ما هستند و از آنها تعریف و تمجید می کنیم.
6.دادن ارزش و اعتبار بیش از حد به بحث
تمایل بیش از اندازه برای به کرسی نشاندن نظرات خودمان در هر بحث.
تصور کنید مدیرعامل یک شرکت هستید. کارمندتان عقیده ای ابراز می کند که از نظر شما فوق العاده است. به جای آن که از او حمایت کنید و بگویید:«عقیده فوق العاده ای است»، از آنجایی که می خواهید برای خودتان ارزش و اعتبار ایجاد کنید می گویید:«عقیده فوق العاده ای است؛ اما بهتره این کار رو انجام بدی». با وجود بالاتر بودن مقام شما در سازمان ، لازم است کاری کنید که دیگران موفقیت های بیشتری به دست آورند تا اینکه بخواهید همیشه خودتان موفق و برنده باشید.
7. صحبت کردن حین عصبانیت
استفاده از تغییرات احساسی به عنوان ابزار مدیریت.
برخی مدیران عصبانیت را نوعی ابزار مدیریت می دانند. به نظر آنها صحبت کردن حین عصبانیت باعث می شود کارمندان از خواب بیدار شوند و صدای شما را بشنوند؛ اما به چه قیمتی؟
تغییرات احساسی، ابزار قابل اطمینانی برای مدیریت نیستند. با عصبانیت کنترل رفتار شما از بین می رود و شما به اشتباه تصور می کنید که با خشم فوری می توانید دیگران را کنترل کنید و انگیزه شان را بالا ببرید؛ اما واکنش مردم در برابر خشم و عصبانیت را نمی توان پیش بینی کرد. با این کار آن ها به محض اینکه می خواهند پیشرفت کنند، افت می کنند.
8. ترویج تملق و چاپلوسی
رفتار اشتباه خود با دیگران را نمی بینیم .
برخی از مدیران انتقاد پذیر نیستند و فقط تمایل دارند تا افراد جایگاه و مقام آن ها را ستایش کنند. شاید از نظر آنها این رفتارها به نفع شان است؛ ولی ترویج تملق و چاپلوسی هرگز به نفع شرکت نیست.
9. تنبیه کردن پیک پیام
انتقاد کردن از افراد بی گناهی که صرفا قصد کمک به مار ار دارند.
10. منفی بودن بیش از اندازه و یا گفتن «اجازه بده بگم چرا این موضوع عملی نیست»
احساس نیاز برای مطرح کردن افکار منفی مان آن هم زمانی که از ما نظری خواسته نشده است.
افراد منفی در محیط کار کاملا شناخته شده هستند . این افراد قادر به بیان جملات مثبت و یا تعارف آمیز در برابر پیشنهاد شما نیستند .همیشه واکنش منفی نشان می دهند.اگر شما نیز این نقطه ضعف را دارید ، توصیه می کنیم به هنگام دریافت پیشنهاد مفید ، پاسخ و واکنش خود را به دقت بررسی کنید.
11. بیش از آنچه که هستیم به خودمان اعتبار دهیم
آزار دهنده ترین راهی که هر موفقیتی را به خودمان وابسته می دانیم.
12. دیگران را مقصر جلوه دادن
به جز خودمان همه مقصر هستند.
13. نشنیدن صحبت دیگران
بدترین نوع بی احترامی به همکاران. هنگامی که به صحبت های طرف مقابل گوش نمی دهیم در حال ارسال پیام منفی به او هستیم.
14. دادن نظرات مخرب
ارائه نظرات و پیشنهادات طعنه آمیز و بی موردی که گمان می کنیم با مطرح کردنشان باهوش و تیز به نظر می رسیم.
توصیه و پیشنهادات مخرب، شامل اظهارات طعنه آمیزی است که روزانه از روی عمد یا بدون هیچ غرضی بیان می کنیم و هیچ سودی به جز رنجش برای دیگران ندارد ، تنها احساس برتری خود را به آن ها ثابت می کنیم. این نظرات طعنه آمیز، متفاوت از نظراتی است که برای افزایش ارزش و اعتبار به بحث بیان می شود؛ زیرا جز رنجش و آزردگی چیزی به همراه ندارد.
15. بهانه تراشی
نقاط ضعف خود را جزء شخصیت اصلاح نشدنی می دانیم.
به خاطر تاخیر کردن خود، این بهانه را می آوریم که همیشه در طول زندگی تاخیر می کنیم و والدین و دوستان مان با این موضوع کنار آمده اند. این موضوع مصداق تمام عادت های ناپسند ما در زندگی است ..
اگر دیدید که همکارانتان با گفتن «من بلد نیستم..» در تلاش هستند تا از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند، از آن ها بپرسید چرا؟
اگر بتوانیم عذر و بهانه نیاوریم، قادر خواهیم بود در هر زمینه ای که می خواهیم موفق بشویم.
16. ناتوانی در تشکر از دیگران
بدترین نحوه ی برخورد. اگر نمی دانید در شرایط مختلف باید چه واکنشی از خود نشان دهید. حداقل در برابر تعریف و تمجید بگویید متشکرم.
17. فراموش نکردن گذشته
برای پذیرفتن اشتباه و مقصر دانستن حوادث و افراد گذشته نیاز به فرار دارید ؛ تقصیر را به گردن دیگران انداختن!
تغییر دادن افرادی که در گذشته مانده اند و می خواهند بدانند چرا هم اکنون به اینجا رسیده اند کار دشواری است. زمان زیادی طول می کشد تا بتوانیم آن ها را قانع کنیم که دیگر درباره گذشته نمی توانند کاری انجام دهند و نمی توان گذشته را تغییر داد. تنها کاری که باید بکنند این است که گذشته خود را بپذیرند و به سوی آینده بهتر پیش بروند.
18. عدم توانایی در تشخیص
عدم توانایی در پاداش دادن به دیگران و ستایش آنها.
اگر تاثیر فردی را در موفقیت تشخیص دهید اما رفتار شما به گونه ای باشد که گویی این موضوع را تشخیص نداده اید ،نه تنها رفتار شما در عین بی عدالتی است بلکه لذت و شوق او را از بین می برید.
19. عدم ابراز پشیمانی
توانایی پذیرفتن مسئولیت اشتباهمان را نداریم و به عبارتی دیگر از قدرت تشخیص اینکه رفتار ما چه تاثیری بر دیگران می گذارد برخوردار نیستیم.
ابراز پشیمانی یا عذرخواهی کردن به پاک سازی روح و روان کمک می کند. هنگامی که می گویید «متاسفم» احساس بهتری پیدا می کنید.
20. ندادن اطلاعات به دیگران
برای اینکه برتری خود نسبت به دیگران را حفظ کنیم از دادن اطلاعات به آنها سر باز زنیم.
امروزه با پیشرفت دانش و اطلاعات ، نمی توان قدرت اطلاعات را کتمان کرد،اما با اجتناب از ارائه اطلاعات به دیگران به هدف تصاحب قدرت ؛ ارزش و اعتبار ما را از بین می برد و باعث رنجش دیگران می شود.