فرشتگان نگهبان | ارتباط با فرشتگان

این نشونه ها میگه تو خونت فرشتگان رفت و آمد دارند | علامتایی که فرشتگان تو خونه جا میزارن!

گزارش‌های فزاینده‌ای از افرادی که ادعا می‌کنند حضور فرشتگان را در زندگی خود احساس کرده‌اند، به گوش می‌رسد. این افراد می‌گویند که در لحظات سخت و دشوار، احساس حمایت و دلگرمی نامرئی داشته‌اند که آنها را به سمت تصمیمات بهتر و زندگی مثبت‌تر هدایت کرده است.

کدخبر : 18514
سایت سرگرمی روز :

آیا در اتاقی نشسته‌اید و ناگهان سرمای شما را فرا می‌گیرد، آنقدر که واقعاً برای رهایی از آن باید بلرزید؟ و نه، زمستان نیست. و نه، شما در پیش نویس نبودید. و شاید، در همان لحظه، متوجه شدید که آنقدرها احساس تنهایی نمی‌کنید - مثل اینکه با شما همراه بود، اما کسی در اطراف شما نبود.

فرشتگان از یک "زبان" یا روش واحد برای برقراری ارتباط با ما استفاده نمی کنند. ارتباطات آنها متنوع و عمیق است. و آنها به هر کانالی که نیاز دارند ضربه می زنند تا مطمئن شوند پیامشان شنیده می شود.

البته، پیام های فرشتگان می تواند گاهی بلند باشد. مثل زمانی که همان آهنگ روزها پشت سر هم در رادیو در همان زمان پخش می شود. اما گاهی اوقات آنها حضور خود را از طریق نشانه های ظریف تر آشکار می کنند. در واقع، شما می توانید به معنای واقعی کلمه حضور یک فرشته را زمانی که انرژی آنها نزدیک است احساس کنید. اما این سطح بالاتر آگاهی مستلزم این است که شما به طور کامل با بدن و محیط خود هماهنگ باشید.

چگونه فرشتگان حضور خود را در کنار ما نشان می دهند؟

یک پر را ببینید

از آنجایی که ما فرشتگان را موجوداتی نورانی با بالهای بزرگ نشان می دهیم، آنها از استعاره پر استفاده می کنند تا حضور خیرخواهانه خود را به ما نشان دهند.

دنباله های اعداد

گاهی به یک سری اعداد نگاه می کنیم. طبق بسیاری از آثار، این فرشتگان هستند که به ما چشمک می زنند. Doreen Virtue کتابی به نام "Angel Numbers" نوشت که در آن تمام معانی این سری از اعداد را خواهید یافت.

من به نوبه خود بدون توجه خودرویی خریدم که شماره ثبت آن "444" است. در طول آموزش مراقبت از IET بود که یکی از شرکت کنندگان در مورد پلاک من به من گفت. او برای من توضیح داد که این پیامی از فرشتگان است که نشان می دهد آنها با من هستند.

سم زدایی با فرشته ها

وقتی کتابی در مورد فرشتگان می خوانید، مستند یا فیلمی در مورد این موجودات تماشا می کنید، وقتی در مورد آنها فکر می کنید یا درباره آنها صحبت می کنید، آنها به طور خودکار نزدیک شما هستند. این قانون جذب یا رزونانس است که حکم می کند هر چیزی را که می لرزیم جذب کنیم.

افرادی که از آسمان می افتند

احتمالاً قبلاً این احساس را داشته‌اید که شخصی به شما کمک می‌کند که به نظر می‌رسید در زمانی که به آن نیاز داشتید از آسمان سقوط کرده است، درست است؟

این برداشت واضحی است که حداقل دو بار در زندگی ام داشتم، زمانی که یک غریبه کاملاً با جادو ظاهر شد، حتی در حالی که فکر می کردم چگونه می توانم مشکلم را حل کنم. چند سال پیش، زمانی که در یک مدرسه راهنمایی سخت جایگزین بودم، نمی‌توانستم یک سی‌دی پلیر درست قبل از شروع کلاس برای کار بیاورم.

کل دوره من بر اساس این ضبط بود. یادم می‌آید به خودم می‌گفتم اگر نتیجه نمی‌داد، درسم خراب می‌شد، چون چیز دیگری برنامه‌ریزی نکرده بودم و وقت نداشتم چیز دیگری آماده کنم. در آن لحظه مامور خدماتی که تا به حال ندیده بودم از راه رسید، همه خندان و پر از مهربانی. او همه چیز را در کمتر از دو دقیقه درست کرد. چیزی را که می دیدم باور نمی کردم. او حداقل از نظر داخلی، هیچ شباهتی به ماموران خدماتی که من با آنها برخورد کرده بودم نداشت. در دستکاری هایش بشاش، مثبت و کارآمد بود. او سپس رفت و من دیگر او را ندیدم. بعد این تصور را داشتم که او از جای دیگری آمده است...

حکایت دیگری چند سال قبل از آن اتفاق افتاد، زمانی که من تنها به رودز نقل مکان کرده بودم. داشتم از یک فروشگاه بزرگ خارج می شدم که مبل راحتی را که کارمندان در صندوق عقب ماشینم گذاشته بودند، خریده بودم. من به سادگی یک جزئیات را فراموش کرده بودم: زمستان بود، اواخر شب و کسی را نمی شناختم که بتواند به من کمک کند تا این مبل را به خانه ببرم! وقتی در صندوق عقب ماشینم را باز کردم و اندازه جعبه را دیدم با خودم گفتم واقعاً راهی برای حمل آن به تنهایی وجود ندارد.

در همین لحظه مردی به سمت من آمد و از من پرسید که آیا به کمک نیاز دارم؟ "اوم...چطور میتونم بهت بگم؟..." فکر کردم. "اوه بله، شما خیلی خوش شانس هستید، من به شما کمک می کنم که این جعبه بزرگ را به خانه ببرم! » او به من دست داد، نخواست چیزی به او پیشنهاد کنم و به همان سرعت رفت.

در هر دو مورد، مردم کاملاً بی‌علاقه، بسیار در دسترس و مهربان بودند. احساس می‌کردم که از ناکجاآباد آمده‌اند. آنها به محض ارائه خدمات رفتند و من دیگر آنها را ندیدم. فرشتگان کاملاً قادرند افرادی را در مسیر ما قرار دهند که احتمالاً به ما کمک می کنند ، مگر اینکه خود آنها باشند که به ما کمک کنند ...! چه کسی می داند؟

به فرشته ها گوش کن

اغلب اتفاق می افتد که ما این تصور را داریم که به سمت کتابی که نیاز داریم (گاهی از قفسه می افتد)، به سمت یک شخص، یک دوره آموزشی، یک فیلم، یک مکان، یک رویداد هدایت می شویم.

بدون اینکه بدانیم چرا و چگونه، به خودمان اجازه می‌دهیم که هدایت شویم و سپس متوجه شویم که چگونه دقیقاً همان چیزی است که نیاز داریم. فرشتگان همچنین ما را به انجام کارهای خارق العاده ای دعوت می کنند که هرگز تصور نمی کردیم بتوانیم انجام دهیم.

هنگامی که ما در احساسات مثبتی مانند شادی، عشق، صلح، رفاه، اشتراک... فرشتگان هرگز دور نیستند زیرا افزایش ارتعاشی ما به طور طبیعی ما را به آنها نزدیک می کند.

گاهی اوقات، در قلب یک مصیبت است که ما احساس بسیار قوی همراهی، حمایت، دوست داشتن و آرامش را داریم.

چراغ های کوچک

وقتی انرژی فرشته در کنار شماست، ممکن است نورهای کوچکی را ببینید که چشمک می زنند و در اطراف شما می درخشند.

آنها به تماس های ما پاسخ می دهند

فرشتگان حضور و حمایت خود را به روش های بسیار خلاقانه نشان می دهند. ممکن است آهنگ مورد علاقه خود را درست زمانی که به آن نیاز دارید بشنوید، یا موسیقی با اشعاری که به سوالات شما پاسخ می دهد.

شاید مبادله بین دو غریبه شما را از یک مشکل در زندگی آگاه کند. آنها می توانند حضور خود را از طریق هدیه، اهدایی که دریافت می کنید، دسته گل، تماس تلفنی از یک دوست... گاهی اوقات از تابلوهای تبلیغاتی برای علامت گذاری یا ارسال پیام برای ما استفاده می کنند.

حضور آنها اغلب خنده دار و غیرمنتظره است. چند روز پیش با بهترین دوستم در یک رستوران بودیم. بعد از ثبت سفارش، می بینم که گارسون برای خانم همسایه یک غذا می آورد که واقعاً خوشمزه به نظر می رسد و من برای سفارش آن مردد بودم. تصمیم می‌گیرم سفارشم را تغییر ندهم تا گارسونی را که در حال دویدن است اذیت نکنم. چه تعجبی داشتم وقتی دیدم بالاخره گارسون ظرفی را که مخفیانه می خواستم برایم آورد! من و دوستم از این چشمک فرشته خندیدیم. من از خودم لذت بردم و احساس کردم ظرفی که برایم آوردند دقیقاً همان چیزی بود که نیاز داشتم!

آنها به ما در مورد خطر هشدار می دهند

گاهی اوقات، در حالی که در ماشین هستیم و به آرامی رانندگی می کنیم، احساس می کنیم زمانی که برای رفتن به چپ برنامه ریزی کرده بودیم، باید به راست بپیچیم. رادیو ماشین را به صورت مکانیکی روشن می کنیم و می شنویم که در چند متری ما تصادفی رخ داده است. گاهی اوقات صدای بسیار واضحی از درون می شنویم که به ما می گوید سرعت خود را کم کنید یا جهت را تغییر دهید.

در خطر مرگ، برخی از افراد حتی از نظر جسمی احساس کردند که فرشته ای کنترل ماشین آنها را در دست گرفته است و به این ترتیب توانستند نجات پیدا کنند. وقتی هنوز زمان ما فرا نرسیده، فرشتگان گاهی تا آنجا پیش می روند که «دست در خمیر می گذارند» تا ما را از بدترین ها نجات دهند. (مقاله ارتباط با فرشته نگهبان خود را بخوانید)

زمانبندی خوب

وقتی مجبور می شویم با کسی مهم در زندگی مان برخورد کنیم، فرشتگان همیشه موفق می شوند (گاهی اوقات به روشی سورئال) کار کنند تا ملاقات انجام شود. این چیزی است که وقتی با شریک سابقم آشنا شدم تجربه کردم.

با چند نفر از دوستان تصمیم گرفتیم که برویم و از کوه بوگاراچ بالا برویم، زیرا هرگز آنجا نرفته بودیم و چیزهای زیادی در مورد آن شنیده بودیم. روز پیشنهادی آن روزی نبود که من ترجیح می دادم، اما همچنان گفتم "خوب". سه نفری با ماشین من حرکت کردیم و مجبور شدیم چندین بار توقف کنیم زیرا دوستانم می خواستند سیگار بکشند، قهوه بخورند و مجبور شدند پیک نیک بخرند. به یاد دارم که از این توقف های متعدد که رسیدن ما به بوگاراچ را به تأخیر انداخت، کمی ناراحت شدم. پیاده روی خود را دیر شروع کردیم و به دلیل مه غلیظ که صعود ما را دشوارتر می کرد، فرصت نداشتیم تا قله برویم.

وقتی به عقب برگشتیم، از کنار دو نفری که در حال رانندگی با ماشین بودند، گذشتیم. دوستی که کنارم نشسته بود با دیدن آنها محکم و واضح گفت: می ایستیم، آنها را می بریم. ". بدون اینکه وقت کنم به چیزی فکر کنم سرعتم را کم کردم و مردم سوار ماشین شدند. دوستی که در سمت مسافر نشسته بود جای خود را به مردی داد که همراه من شود. سفر بیش از 5 دقیقه طول نکشید زیرا آنها فقط باید به روستا برگردند.

در آن چند دقیقه همه چیز بین همه ما بسیار خاص بود. مثل این است که ما بلافاصله با یکدیگر ارتباط برقرار کردیم. به نظر می رسید زمان متوقف شده بود و هر پنج نفر ما احساس نوعی لطف را داشتیم. پس از آن، من و شریک سابقم اغلب در مورد این زمان صحبت می کردیم که برای ملاقات ما عالی بود. زیرا به نوبه خود سازماندهی آن روز بسیار مختل شده بود و هیچ چیز آنطور که او برنامه ریزی کرده بود پیش نرفته بود. او وقتی همدیگر را دیدیم انرژی بسیار خاصی احساس کرد، به طوری که فکر می کرد ما سه فرشته هستیم که از بهشت ​​افتاده ایم!

درمانگری که مدتی بعد با او مشورت کردم به من اطلاع داد که فرشتگان این جلسه را ترتیب داده اند.

وقتی فرشته ها حضور دارند، ممکن است انرژی متراکم تر، فراگیرتر و تقریباً قابل لمسی را احساس کنید. ما معمولاً احساس سبک‌تر، زنده‌تر بودن می‌کنیم، گاهی انگار در ابر نهم هستیم. ما این تصور را داریم که زمان به یک شکل جریان ندارد یا متوقف شده است.

فرشتگان حضور خود را به هر وسیله ممکن و قابل تصور نشان می دهند. آنها همه چیز را کاملاً سازماندهی می کنند تا نقشه بزرگ الهی همه آنطور که باید آشکار شود. اگر فکر کنیم همه چیز تصادفی است، زندگی ما معنایی ندارد، نمی توانیم حضور آنها را احساس کنیم و شاهد اعمال آنها باشیم. هر چه بیشتر آگاهی خود را به روی فرشتگان باز کنیم، بیشتر می بینیم که آنها چقدر در زندگی روزمره ما حضور دارند و فعال هستند.

توجه کن آنچه را که دیگران نمی بینند خواهی دید. باز باشید و هر روز معجزات فرشته ای را تجربه خواهید کرد…

آیا تا به حال یکی از این احساسات را هنگام نزدیک شدن فرشتگان احساس کرده اید؟ در نظرات به ما اطلاع دهید.

آیا این خبر مفید بود؟
ارسال نظر: