روانشناسی رابطه | 7 روش طلایی برای وقتی که با یک فرد خودشیفته سر و کار دارید
در حالی که برخی از ما ممکن است کلمه «خودشیفته» را برای افراد زیادی استفاده کنیم، مهم است به یاد داشته باشیم که بین فردی که خود محور و غیر همدل است و فردی که دارای اختلال شخصیت خودشیفتگی است، تفاوت زیادی وجود دارد. بسیاری از افراد ممکن است دارای ویژگیهایی باشند که پزشکان آن را خودشیفتگی مینامند، مانند احساس حق طلبی یا داشتن این احساس که خودشان محور جهان هستند! نحوه برخورد با افراد خودشیفته یا در واقع کسانی که دارای اختلال شخصیت خودشیفته هستند ممکن است چالش برانگیز باشد.
اولین قدم برای تعیین طرز برخورد خود با فردی که فکر میکنید خودشیفته است، این است که تفاوت بین فردی که تمایلات خودشیفتگی دارد و فرد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته را بدانید. افرادی که اختلال شخصیت خودشیفته ندارند، اما دارای ویژگیهای خودشیفتگی هستند ممکن است رفتارهای زیر را نشان دهند:
به طور مداوم نیاز به تایید و/یا تحسین دیگران دارند
از دیگران استفاده میکنند
نمیتوانند نیازهای دیگران را به رسمیت بشناسند یا نسبت به آنها نگران باشند
احساس خود بزرگ بینی دارند
به طور کلی، خودشیفتهها میتوانند خودنمایی کنند. به عبارت دیگر آنها خود را بهتر از دیگران میپندارند و پیوسته به دنبال تمجید و ستایش هستند.
داشتن یک خودشیفته در زندگیتان و بین اطرافیانتان ممکن است دیوانه کننده و از نظر احساسی چالش برانگیز باشد. ممکن است احساس کنید کل رابطه شما با این شخص حول محور او میچرخد و جایی برای شما و احساساتتان باقی نمیگذارد. احساس قضاوت شدن توسط این شخص میتواند به طور مداوم رخ بدهد. حتی ممکن است از خواستههای مداوم این فرد خسته شوید.
اختلال شخصیت خودشیفته یکی از چندین نوع اختلال شخصیت است. علیرغم اعتماد به نفسی که افراد خودشیفته به تصویر میکشند، اغلب عزت نفس بسیار ضعیف و شکننده ای دارند. حتی کوچکترین انتقاد میتواند به عزت نفس آنها آسیب برساند.
افرادی که از اختلال شخصیت خودشیفته رنج میبرند، ممکن است به طور کلی ناراضی و ناامید باشند، به ویژه زمانی که در محور توجه جمع قرار نمیگیرند یا آنطور که انتظار دارند با آنها رفتار نمیشود.
علائم، نشانهها و شدت اختلال شخصیت خودشیفته میتواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد. برخی از علائم ممکن است شامل موارد زیر باشد:
داشتن یک احساس شدید مهم بودن
میل به داشتن بهترینها (به عنوان مثال، بهترین خانه، بهترین ماشین، بهترین لباس)
داشتن این حس که همواره حق با آنهاست
رفتار متکبرانه
همیشه انتظار دارند که به عنوان فرد برتر شناخته شوند
حسادت به دیگران
باور اینکه دیگران به آنها حسادت میکنند
داشتن این توقع که دیگران برای موفقیتها و مهارتهای آنها ارزش زیادی قائل شوند
ناتوانی در به رسمیت شناختن نیازها و احساسات دیگران
بهره بردن از دیگران
داشتن این باور که برتر هستند
صحبت کردن فقط با افرادی که معتقدند در سطح آنها هستند
تسلط بر مکالمات
حساس به انتقاد
نگاه تحقیرآمیز به افرادی که آنها را پستتر میدانند
اگر با یک خودشیفته رابطه داشته باشید او ممکن است:
بکوشد شما را از دوستان و خانواده تان جدا کند
به شما دیکته کند که چگونه رفتار کنید و احساس کنید
واقعیت شما را زیر سئوال ببرد یا سعی کند به شما فشار بیاورد
شما را برای چیزهایی که خارج از کنترلتان است سرزنش کند
مدام شما را تحت نظر داشته باشد
عیوب و اشتباهات خود را به شما نسبت دهد
نظرات و نیازهای شما را در نظر نگیرد
نحوه برخورد با فرد خودشیفته
اگر با یک خودشیفته سر و کار دارید، راهکارهای زیر را امتحان کنید:
واکنش نشان ندهید
خودشیفتهها به واکنشهای احساسی شما وابسته هستند و از آن انرژی میگیرند. طبیعی است به گونه ای واکنش نشان دهید که شوکه شدن، عصبانیت یا آسیب پذیری شما را به نمایش بگذارد، اما این فقط به فرد خودشیفته انرژی میدهد. در عوض، سعی کنید روی موقعیت موجود تمرکز کنید و فضایی برای فرافکنی باقی نگذارید. با هدایت مداوم مکالمه به موضوع مورد نظر، فرصت تسلط بر گفتگو را از فرد خودشیفته سلب میکنید.
سعی کنید از رویارویی مستقیم اجتناب کنید
همانطور که قبلاً گفته شد، افراد خودشیفته به هر نوع انتقادی حساس هستند. رویارویی با فرد خودشیفته به ندرت فایده ای دارد. این کار حتی میتواند محرکی برای عصبانیت او باشد. در مواردی که نیاز به ارائه بازخورد منفی دارید، سعی کنید آن را در قالب یک تعریف بیان کنید.
به وضوح بگویید که به عمل کردن بیش از حرف زدن نیاز دارید
خودشیفتهها میتوانند در ساختن برنامههای تخیلی برای آینده عالی عمل کنند و هرگز به وعدههای خود عمل نکنند. اگر میخواهید یک خودشیفته را مسئولیت پذیر کنید، باید با او مقابله به مثل کنید. مهم است که هیچ یک از خواستههای او را برآورده نکنید، مگر اینکه او هم در مقابل کار شما، آنچه وظیفه داشته است را انجام بدهد.
مرزها را حفظ کنید
افراد خودشیفته ممکن است به راحتی از مرزها عبور کنند. آنها در حالی که به راحتی میتوانند مرزهای دیگران را بشکنند، محدودیتهای خود را در اولویت قرار میدهند. مهم است که حد و مرز خود را با این فرد تعیین کرده و به شدت بر حفظ آن تاکید کنید. شاید بهتر این باشد که به راحتی آنچه را که در رابطه با این فرد میخواهید و آنچه را نمیپذیرید، مشخص کنید. شاید گاهی انجام این کار و حفظ مرزها دشوار باشد، اما همیشه باید تلاش کنید و از خود دفاع کنید.
به خود یادآوری کنید که شما مقصر نیستید
اگر چیزی به دلخواه یک فرد خودشیفته پیش نرود، او ممکن است انگشت اتهام خود را به سمت شما نشانه بگیرد. شاید بهتر باشد علاوه بر تعیین و حفظ مرزهای خود، مسئولیتی را که در زندگی آنها بر عهده دارید محدود کنید. هر زمانی که تقصیر را به گردن شما انداخت، رک و روراست آن را نپذیرید.
رفتار آنها را نپذیرید
خودشیفتهها معمولاً وقتی احساسات دیگران را جریحه دار میکنند آگاه هستند. رفتار آنها برای خودشان عادی است، اما در مورد افراد دیگر اینطور نیست. ممکن است احساس کنید که لازم است به آرامی رفتارهای نامطلوبشان را به آنها گوشزد کنید. خودشیفتهها دوست ندارند کسی با دید منفی به آنها نگاه کند، بنابراین گوشزد کردن رفتارشان باعث میشود که تغییر لازم را ایجاد کنند.
در صورت نیاز کمک حرفه ای بگیرید
سوء استفاده یک فرد خودشیفته ممکن است آشکار نباشد، بنابراین تشخیص اینکه آیا شما قربانی هستید یا نه میتواند دشوار باشد. ممکن است به راحتی در چرخه سوء استفاده فرد خودشیفته قرار بگیرید. این روند میتواند باعث شود که احساس کنید در یک شرایط بد گیر افتادهاید. علائم سوء استفاده از خودشیفتگی متفاوت است. با این حال، اگر به جایی رسیدهاید که ارزش خود را زیر سوال میبرید، ممکن است کمک گرفتن از یک متخصص که در شناسایی و کمک به افرادی که سوء استفاده افراد خودشیفته را تحمل میکنند، مهارت دارد، کمکتان کند. به این ترتیب ممکن است بتوانید از این شرایط بیرون شوید.
بدانید که چه زمانی نیاز به ترک یک رابطه دارید
خودشیفتهها میدانند چگونه موقعیتها را دستکاری کنند و مردم را فریب دهند. آنها ممکن است از روشهایی مانند گس لایتینگ و فرافکنی استفاده کنند تا سعی کنند واقعیت شما را تغییر دهند و کنترل را به دست بگیرند. اگر متوجه شدید که احساس سردرگمی یا گمراهی دارید، ممکن است زمان آن رسیده باشد که از رابطه خارج شوید.
آنچه اهمیت دارد این است که خودتان را نادیده نگیرید. سندرم سوء استفاده خودشیفتهها واقعی است. اگر فکر میکنید که در حال تجربه آن هستید، بهتر است از یک روانشناس کمک بگیرید.